مدرسه تحلیل در اصفهان  برگزار می کند

زمان : 28 اردیبهشت  – 10 الی 13

مکان : اصفهان ، سالن مرکز  تحقیقات معلمان

همایش حضوری فرصت های سرمایه گذاری در سال 1403

بررسی بازار های بین المللی و داخلی : بیت کوین

مدرسه تحلیل در اصفهان  برگزار می کند

همایش حضوری فرصت های سرمایه گذاری در سال 1403

زمان : 28 اردیبهشت  – 10 الی 13

مکان : سالن مرکز  تحقیقات معلمان

۰۳۱-۳۶۲۹۳۹۵۹

مدرسه تحلیل لوگو | tahlil.schoo
جستجو

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)
دوره جامع هتریک در بازار های مالی
آخرین مقالات

فهرست مطالب

فعالیت در بازارهای مالی بدون اطلاع از نحوه انجام این کار بسیار خطرناک و پرریسک می‌باشد. سرمایه‌گذار باید از انتخاب خود کاملاً آگاه باشد. این آگاهی شامل بازار مدنظر، دارائی مدنظر در آن بازار، نقطه ورود، میزان ریسک و بازدهی معامله و در نهایت میزان سرمایه ورودی در معامله می‌باشد. به منظور کسب این آگاهی، روش‌های متنوعی معرفی شده است که به تحلیل بازارهای مالی معروف هستند. از معروف‌ترین روش‌های تحلیل، می‌توان تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) را نام برد. در این مقاله به بررسی تحلیل تکنیکال خواهیم پرداخت.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال، یک متد معاملاتی به منظور ارزیابی موارد قابل سرمایه‌گذاری و شناسائی فرصت‌ها با بررسی روندهای آماری جمع‌آوری‌شده از فعالیت‌های معاملاتی موجود در آن بازار، نظیر نوسانات قیمتی و حجم معاملات، می‌باشد.

برخلاف تحلیل بنیادی، که در تلاش برای ارزیابی یک دارائی براساس نتایج آن کسب و کار نظیر فروش و درآمد می‌باشد، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معاملات تمرکز می‌کند. ابزارهای تحلیل تکنیکال برای شناسائی نحوه تأثیرگذاری عرضه و تقاضا بر تغییرات قیمت، حجم و در ادامه نوسانات قیمتی استفاده می‌شوند.

معمولاً در تحلیل تکنیکال برای ایجاد سیگنال‌های معاملاتی کوتاه‌مدت از ابزارهای نمودارخوانی مختلف استفاده می‌شود. ولی این روش تحلیل همچنین می‌تواند به ارزیابی قدرت یا ضعف یک دارائی نسبت به کلیت بازار یا یکی از بخش‌های آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا ارزیابی‌های تخمینی خود را بهبود دهند.

تحلیل تکنیکال برای هر دارائی با پیشینه معاملاتی قابل استفاده می‌باشد. این دارائی می‌تواند شامل سهام شرکت‌ها، قراردادهای آتی، کالاهای ارزشمند، قراردادهای با سود ثابت، ارزهای فیات و سایر دارائی‌ها باشد. اگرچه در کشور ما، ایران، این روش تحلیلی بیشتر برای بررسی سهام بازار بورس اوراق بهادار مورد استفاده قرار می‌گیرد، مبانی این روش در هر بازار مالی قابل استفاده می‌باشد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازار کالاهای ارزشمند و بازار فارکس بسیار محبوب و معمول‌تر است. در این بازارها، معامله‌گران بیشتر بر نوسانات قیمتی در کوتاه‌مدت متمرکز می‌شوند.

پیشینه و فرض اولیه

تحلیل تکنیکالی که امروزه مورد استفاده قرار می‌گیرد، اولین بار در اواخر قرن ۱۹ توسط چارلز داو (Charles Dow) در تئوری داو (Dow Theory) معرفی شد. محققان ارزشمندی همچون ویلیام همیلتون (William P. Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea)، ادسون گولد (Edson Gould) و جان مگی (John Magee) با مشارکت در مبانی تئوری داو به شکل‌گیری پایه‌های آن کمک کردند. امروزه تحلیل تکنیکال پس از سال‌ها تحقیق به دربرداشتن صدها الگو و سیگنال تکامل یافته است.

تحلیل تکنیکال بر این فرض که فعالیت معاملاتی پیشین و تغییرات قیمت در یک دارائی می‌توانند مشخصه‌های باارزشی از نوسانات قیمتی در آینده دارائی باشند استوار است. این فرض، در کنار قوانین معاملاتی یا سرمایه‌گذاری، به استراتژی‌های تحلیل تکنیکال شکل می‌دهد. معامله‌گران خرد ممکن است تصمیمات معاملاتی خود را صرفاً برپایه نمودار قیمت یک دارائی و آمارهای مشابه اتخاذ کنند، ولی تحلیل‌گران با سرمایه کلان به ندرت تحقیقات خود را به تحلیل بنیادی یا تکنیکال تنها محدود می‌کنند.

مفهوم تحلیل تکنیکال

تقریباً نوسانات قیمتی در هر ابزار معاملاتی، نظیر بازار آتی و مشتقه، تحت تأثیر نیروی عرضه و تقاضا است. تحلیل تکنیکال در تلاش است تا این حرکات قیمتی را پیش‌بینی کند. این ابزارها شامل سهام شرکت‌ها، اوراق قرضه، قراردادهای آتی و جفت‌ارزهای فیات می‌شود. در واقع، بعضی افراد تحلیل تکنیکال را به سادگی، مطالعه نیروی عرضه و تقاضای منعکس شده در حرکات قیمتی بازار می‌دانند. ولی بعضی از تحلیل‌گران به غیر از قیمت، پارامترهای دیگری نظیر حجم معاملاتی یا شاخص‌های بهره دارائی را نیز مدنظر می‌گیرند.

در این روش تحلیلی، صدها الگو و سیگنال توسط محققان به منظور پشتیبانی از معامله با تحلیل تکنیکال توسعه یافته است. تحلیل‌گران تکنیکال همچنین سیستم‌های معاملاتی بسیاری برای کمک به پیش‌بینی و معامله در حرکات قیمتی ارائه داده‌اند. بعضی از اندیکاتورها به طور کلی بر شناسائی روند فعلی بازار به همراه نواحی حمایت و مقاومت متمرکز هستند. در حالی که سایر اندیکاتورها بر مشخص نمودن قدرت روند و احتمال ادامه‌دار بودن آن متمرکز هستند. اندیکاتورها و الگوهای نمودارخوانی تکنیکال معمول شامل خطوط روند، کانال‌ها، میانگین‌های متحرک و اندیکاتورهای تکانه (Momentum) هستند.

به طور کلی، تحلیل‌گران تکنیکال دسته‌بندی کلی اندیکاتورها را به شکل زیر نگاه می‌کنند:

  • روندهای قیمتی
  • الگوهای قیمتی
  • اندیکاتورهای حجم و تکانه (Momentum)
  • اسیلاتورها
  • میانگین‌های متحرک
  • سطوح حمایت و مقاومت

پیش‌فرض‌های تحلیل تکنیکال

دو روش اصلی برای بررسی دارائی‌ها و اتخاذ تصمیم‌های سرمایه‌گذاری وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تحلیل بنیادی شامل بررسی گزارشات مالی شرکت‌ها به منظور مشخص نمودن ارزش واقعی کسب و کار می‌باشد. این در حالی است که تحلیل تکنیکال تصور دارد که قیمت یک دارائی در حال حاضر، بازتاب همه اطلاعات عمومی موجود است و به همین دلیل بر بررسی آماری حرکات قیمت متمرکز می‌شود. تحلیل تکنیکال در تلاش است تا وضعیت روانی بازار در پشت روندهای قیمتی را با مشاهده الگوها و روندها به جای بررسی پارامترهای بنیادی آن دارائی درک کند.

چارلز داو یک سری مقاله با موضوع تئوری تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشته‌های او شامل دو فرض پایه بود که باعث شکل‌گیری چهارچوب معاملات بر پایه تحلیل تکنیکال شد:

  1. بازارها با مقادیری که نشان‌دهنده فاکتورهای تأثیرگذار بر قیمت یک دارائی هستند کارآمد بوده
  2. حتی حرکات تصادفی قیمت در بازار هم نشان از حرکت در الگوهای قابل شناسائی و روندهائی دارند که در طول زمان تکرار می‌شوند.

سه فرض اصلی

امروزه، حوزه تحلیل تکنیکال بر کار داو بنا شده است. تحلیل‌گران حرفه‌ای به طور معمول سه فرض کلی را در این متد قبول می‌کنند:

  1. همه چیز در بازار لحاظ شده است: تحلیل‌گران تکنیکال باور دارند که همه چیز، از گزارشات بنیادی شرکت تا فاکتورهای پهناور بازار (سیاست‌های بین‌المللی تا جزئیات گزارشات مالی شرکت‌ها) تا روانشناسی بازار در سهام قیمت‌گذاری شده است. این دیدگاه با نظریه بازار کارآمد (Efficient Market Hypothesis (EMH)) که نتیجه‌گیری یکسانی دارد، موافق است. تنها مورد باقی مانده بررسی حرکات قیمت می‌باشد که تحلیل‌گران تکنیکال محصول عرضه و تقاضای یک دارائی خاص در بازار می‌دانند.
  2. قیمت براساس یک روند حرکت می‌کند: تحلیل‌گران تکنیکال انتظار دارند که قیمت‌ها، حتی در حرکات تصادفی بازار، روندی را فارغ از تایم‌فریم مورد استفاده برای بررسی نشان دهند. به زبان دیگر، احتمال اینکه قیمت یک دارائی در مسیر یک روند پیشروی کند بیشتر از حرکت نامنظم آن می‌باشد. اکثر استراتژی‌های معاملاتی تکنیکال برپایه این فرض بنا شدند.
  3. تاریخ خود را تکرار می‌کند: تحلیلگران تکنیکال باور دارند که تاریخ خود را تکرار می‌کند. طبیعت تکرارپذیر حرکات قیمتی معمولاً ناشی از روانشناسی بازار است که برپایه احساساتی چون ترس یا هیجان بسیار قابل پیش‌بینی می‌باشد. تحلیل تکنیکال الگوهای قیمتی را برای بررسی این احساسات و حرکات حاصله از آن در بازار به منظور شناسائی روند مورد استفاده قرار می‌دهند. در حالی که بسیاری از مدل‌های تحلیل تکنیکال برای بیش از ۱۰۰ سال مورد استفاده بوده است، همچنان باور بر مرتبط بودن آن‌هاست. زیرا آن‌ها الگوهائی را در حرکات قیمت ارائه می‌دهند که معمولاً خود را تکرار می‌کنند.

تحلیل تکنیکال در برابر تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، دو سیستم فکری برای بررسی بازارهای مالی، در دو طرف مخالف طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیقات و پیش‌بینی روندهای آتی در قیمت دارائی‌های مختلف استفاده می‌شوند و به مانند هر استراتژی و فلسفه سرمایه‌گذاری دیگری، هر دوی این روش‌ها نقاط قوت و ضعف مختص به خود را دارند.

تحلیل بنیادی یک روش برای ارزیابی دارائی‌ها از طریق اندازه‌گیری ارزش ذاتی دارائی می‌باشد. تحلیل‌گران بنیادی همه‌چیز از کلیت وضعیت اقتصادی و شرایط صنعت تا وضعیت اقتصادی و مدیریت شرکت‌ها را مطالعه می‌کنند. سود‌آوری‌ها، هزینه‌ها، دارائی‌ها و بدهی‌ها همگی پارامترهای مهمی در تحلیل بنیادی هستند.

تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی در این مورد تفاوت دارد که قیمت دارائی و حجم معاملاتی آن تنها ورودی‌های تحلیل هستند. هسته مرکزی فرضیات در تحلیل تکنیکال این است که همه اطلاعات بنیادی شناخته شده در قیمت دارائی لحاظ شده‌اند. در نتیجه، نیازی به توجه بیشتر به اطلاعات بنیادی نیست. تحلیلگران تکنیکال به دنبال ارزیابی ارزش ذاتی دارائی نیستند. به جای آن، از نمودار هر دارائی به منظور شناسائی الگوها و روندهائی که نشان دهنده رفتار آینده قیمت هستند، استفاده می‌کنند.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

بعضی از تحلیلگران و محققان آکادمیک باور دارند که نظریه بازار کارآمد یا EMH توضیح داده است که چرا نباید انتظار اطلاعات قابل معامله در پیشینه داده‌های قیمت و حجم معاملات با استفاده از تحلیل تکنیکال را داشته باشیم. همچنین به علت مشابه، اطلاعات بنیادی کسب و کار نیز نمی‌تواند اطلاعات قابل معامله‌ای ارائه دهد. این نقطه نظرها تحت عنوان نقاط ضعف و قدرت EMH شناخته می‌شوند.

نقد دیگری که بر تحلیل تکنیکال می‌رود، این است که تاریخ دقیقاً خود را تکرار نمی‌کند. در نتیجه، اهمیت مطالعه الگوهای قیمتی شک برانگیز می‌شود و می‌تواند درنظر گرفته نشود. قیمت‌ها با درنظر گرفتن حرکت تصادفی قابل مدلسازی بهتری هستند.

سومین نقد وارد بر تحلیل تکنیکال، این است که تنها در بعضی موارد جوابگو می‌باشد. ولی تنها به این دلیل که شامل یک پیشگوئی است که به خودی خود محقق می‌شود. برای مثال، بسیاری از معامله‌گران تکنیکال یک سفارش حد ضرر در زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه دارائی قرار می‌دهند. اگر تعداد زیادی از معامله‌گران به این شکل عمل کنند و قیمت دارائی به این سطح برسد، تعداد زیادی از سفارشات فروش در این لحظه فعال می‌شود. این اتفاق منجر به ریزش بیش از پیش قیمت دارائی و تأیید پیش‌بینی معامله‌گران می‌شود.

پس از ریزش قیمت، سایر معامله‌گران نیز با کاهش قیمت اقدام به فروش دارائی خود می‌کنند که به قدرت روند نزولی می‌افزاید. این فشار فروش کوتاه مدت می‌تواند به خودی خود محقق شده در نظر گرفته شود. ولی این اتفاق تأثیر کمی بر قیمتی که دارائی پس از هفته‌ها و ماه‌ها خواهد داشت، دارد. در کل، اگر تعداد کافی از افراد از سیگنال یکسان استفاده کنند، می‌توانند منجر به ایجاد حرکت پیش‌بینی شده توسط سیگنال شوند. ولی در بلندمدت، این گروه از افراد قادر به کنترل قیمت نخواهند بود.

پاسخ به نقدهای وارده

جواب جان مورفی

در جواب به انتقادات مطرح شده، بزرگان تحلیل تکنیکال مثل جان مورفی (John J. Murphy) و رابرت پرکتر (Robert R. Prechter) در نوشته‌های خود توضیحاتی مطرح کردند. در جواب به دو نقد اول، جان مورفی اذعان می‌کند که شناسائی رفتار آینده نمودار با استفاده از پیشینه قیمتی، نیازمند توانائی فرد در خواندن نمودار قیمتی پیش روی وی می‌باشد. همچنین در جواب به نقد آخر اعلام می‌کند که در صورتی که رفتار نمودارها کاملاً تصادفی و بی‌طرف بوده و الگوهای موجود تنها در ذهن تحلیلگر شکل می‌گیرد، به چه صورت امکان دارد که تعداد کافی از افراد همگی به یک شکل اقدام به معامله کنند؟ از طرفی، باید در نظر داشت که تحلیل‌گران حرفه‌ای تکنیکال، سناریوهای مختلفی از حرکت قیمت در حین تحلیل در نظر می‌گیرند و به هیچ وجه انتظار ندارند که بازار صرفاً براساس تحلیل آن‌ها پیش برود.

جان مورفی در نهایت همه خوانندگان کتاب خود را دعوت به بررسی نمودار قیمت هر دارائی قابل معامله می‌کند تا وجود روند قیمتی در همه آن‌ها را به مخاطب خود نشان دهد و در نتیجه عنوان کند که تحلیلگر تکنیکال همیشه همراه با روند حرکت می‌کند. در نتیجه، تا زمانی که روند وجود داشته باشد، تحلیل تکنیکال جوابگو خواهد بود.

جواب رابرت پرکتر

رابرت پرکتر در کتاب خود، مبانی امواج الیوت، گامی فراتر گذاشت و عنوان می‌کند که افراد آماتور، در هر سطحی از موفقیت، همیشه در پاره‌ای از مواقع دچار سردرگمی نسبت به بازار می‌شوند و در پاره‌ای از مواقع، بعد از ناتوانی شخصی در شناسائی مسیر بازار، پیش‌بینی آینده بازار را غیرممکن می‌دانند. افراد آکادمیک، اشخاص باهوشی هستند که برای توضیح ناتوانی خود برای پیش‌بینی بازار از دیدگاه EMH و نظریه ورود تصادفی استفاده می‌کنند.

وی همچنین اذعان می‌کند که تئوری امواج الیوت با الگوهای موجود در تایم‌فریم‌های مختلف، از ساعتی تا سالیانه، از هر زاویه EMH و نظریه ورود تصادفی را به چالش می‌کشد. الگوهای موجود از زمانی که الیوت نزدیک به ۸۰ سال پیش در کتاب خود، مبانی موج، آن‌ها را نشان داد تاکنون با بازار مطابقت داشته‌اند که این کاملاً خلاف نقد سوم می‌باشد.

هر دو نفر در ادامه با اشاره به تعداد بالای افرادی که به انواع مختلف تکنیکال اقدام به سود کرده بودند، احتمال وقوع این مورد را در صورت تصادفی بودن مطلق بازار صفر دانسته و به همین دلیل مجدداً این نظریه را زیر سوال بردند.

در این رابطه، پرکتر اعلام می‌کند که یک معامله‌گر بسیار کوتاه‌مدت که در یک هفته ده‌ها تصمیم معاملاتی می‌گیرد و کسب درآمد می‌کند. در صورت تصادفی بودن بازار، با توجه به محاسبات ریاضی‌دان، دیوید برگامینی (David Bergamini)، قادر به فتح احتمالی بسیار کمتر از حالتی است که یک سکه را ۵۰ بار پشت سر هم بیندازیم و هر دفعه “شیر” بیاید (یک دوم به توان ۵۰). برای درک این احتمال برگامینی توضیح می‌دهد که برای این حالت یک میلیون نفر به ازای ۴۰ ساعت در هفته، هر دقیقه ۱۰ بار سکه را می‌اندازند و با این حال بعد از ۹ قرن فقط یک بار این اتفاق می‌افتد.

جمع‌بندی

تعریف تحلیل تکنیکال، به همراه مقایسه آن با تحلیل بنیادی، نقدهای وارد به آن و همچنین پاسخ بزرگان بازار به این نقدها در این مقاله ارائه شد. اگرچه هر فرد براساس تیپ شخصیتی خود می‌بایست روش تحلیلی-معاملاتی مناسب خود را انتخاب کند، ولی می‌توان گفت که تحلیل تکنیکال به تنهائی قادر به برطرف کردن نیازهای تحلیلی-معاملاتی همه افراد خواهد بود.

منابع

Understanding Technical Analysis“, Investopedia, 2022.

Murphy, John J.  Technical Analysis of the Financial Markets: A Comprehensive Guide to Trading Methods and Applications. United Kingdom: New York Institute of Finance, 1999.

Prechter, Robert Rougelot., Frost, Alfred John. ELLIOTT WAVE PRINCIPLE – KEY T. United States: PROBUS PUBLISHING Company, 2005.

به این مقاله چه امتیازی می دهید؟

برای امتیاز دادن روی یک ستاره کلیک کنید

میانگین امتیازات 1 / 5. تعداد امتیازات: 1

اولین نفری باشید که امتیاز می دهد

تلگرام
واتسپ
لینکدین

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *