انجام معاملات به منظور سرمایهگذاری و ایجاد فرصتهای کارآفرینی بدون دانش و اطلاعات کافی، به طور معمول ریسک زیادی همراه خود دارد. در صورت عدم بررسی مناسب وضعیت، امکان از دست رفتن بخش وسیعی از سرمایه، هم از نظر مالی و هم از نظر زمانی، وجود دارد. به همین منظور است که یکی از مهمترین فاکتورهایی که سرمایهگذاران و کارآفرینها در نظر میگیرند، نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio) یا ریسک حساب شده (Calculated Risk) معامله است. این مقاله برای بررسی کامل این موضوع نوشته شده است. پس اگر به دنبال یادگیری هستید، با ما همراه باشید.
در این مقاله، در ابتدا ریسک حسابشده را به طور کامل معنی میکنیم. در ادامه، مزایای استفاده از ریسک حسابشده را بررسی میکنیم و برای اینکه با اطلاعات کاملی از مقاله خارج شویم، در انتها شما را با چند مورد از اصلیترین تکنیکها برای مدیریت درست ریسک و سرمایه آشنا میکنیم.
ریسک به ریوارد یا ریسک حساب شده چیست؟
در چهار ربع نقدینگی (Cashflow Quadrants)، مخصوصاً در بخش کسب و کارهای بزرگ (Big Business Owners) و سرمایهگذاری (Investors)، بیشتر افراد با فرصتهایی طرف میشوند که در آن سودآوری بخش جذاب و ضررهای به نسبت بزرگ و چشمگیر بخش ترسناک آن است. برای افرادی که در دو ربع دیگر (کارمند (Employee) و خویش فرما (Self-Employed)) فعالیت میکنند، علت تمایل کارفرما یا سرمایهگذار به این فرصتها غیرقابل درک است؛ زیرا در این دو ربع، امنیت ملاک اصلی فعالیتهای مالیست و این مدل آزادی عمل در فعالیتهای مالی را ترسناک میدانند.
شروع یک کسب و کار جدید، تولید یک محصول یا تزریق سرمایه به بخشی از بازارهای مالی بدون قبول درجهای از ریسک در عمل غیرممکن است. افراد کارآفرین و سرمایهگذار با درک این قضیه که در زمان شروع یک مسیر جدید، هر دو احتمال موفقیت و شکست وجود دارد، اقدام به فعالیت میکنند. علت این است که یک کارآفرین یا سرمایهگذار موفق تقریباً هیچوقت تمام دارایی خود را وارد یک معامله نمیکند و در معرض ریسک قرار نمیدهد. در عوض با استفاده از ریسک حساب شده سرمایه خود را مدیریت میکند.
تعریف ریسک حساب شده
ریسک حساب شده تصمیمی است که با احتیاط بسیار زیاد میگیرید و شما را در برابر میزان مشخصی از ریسک شخصی و مالی قرار میدهد؛ ولی در ازای آن احتمال کسب سود قابل قبولی را برای شما ایجاد میکند. بررسی ارزش یک ریسک را میتوانیم به تحلیل دقیق مدیریت ریسک و سرمایه وابسته بدانیم. در بیشتر موارد، ریسک حساب شده در مباحث مدیریت مالی و کسب و کار استفاده میشود. ولی افراد میتوانند در زندگی شخصی خود نیز از این موضوع استفاده کنند. زیرا در هر لحظه، در عمل، فرد در حال قبول یک ریسک ذاتی به ازای انجام هر کار در آن لحظه است. این جمله کمی پیچیده است پس توضیح بیشتری میدهیم.
تا به حال دقت کردهاید که به ازای هر کاری که در هر لحظه انجام میدهیم، سایر کارها را در آن لحظه انجام نمیدهیم؟ خیلی سوال مسخرهای به نظر میرسد ولی به آن فکر کنید. چه کارهایی به جای کار فعلی میتوان انجام داد؟ آیا نتیجه کار فعلی از نتیجه سایر کارهایی که میشد انجام داد باارزشتر است؟ این سوالها و جواب آنها ریسک حساب شده زندگی شما را نشان میدهد. به کارهایی که به جای کار فعلی انجام نمیدهیم، هزینه فرصت از دست رفته یا هزینه فرصت (Opportunity Cost) میگوییم.
هنگامی که یک تصمیم، فرد را از نظر مالی، عاطفی و یا حتی از نظر شهرت شخصی از محدوده امن خارج و آسیبپذیر کند، ریسک ایجاد میشود. ولی اگر با بررسی نتایج مشخص شود که سود نهایی از آن تصمیم نسبت به ریسک موجود بیشتر است، میتوان گفت که یک ریسک حساب شده انجام دادهایم. شما چند بار تا به حال با توجه به نتیجه نهایی حاضر که قبول یک ریسک شدهاید؟
مزایای ریسک حساب شده
ریسک حسابشده، بخش جدانشدنی موفقیت در کسب و کار و سرمایهگذاری است. به همین دلیل فرد باید این درک را قبل از شروع کار در هر یک از این دو ربع نقدینگی به طور کامل بدست بیاورد. بیشتر کارآفرینان و سرمایهگذاران باید در ابتدای کار بخشی از دارایی خود را درگیر کنند. در صورت عبور از سطح ترس در برابر چنین ریسکی، منافع زیادی در طرف دیگر در انتظار فرد خواهد بود.
البته با عبور از ترس، مورد دیگری که فرد باید در برابر آن مقاومت داشته باشد، طمع برای کسب سودهای بیشتر در مدت زمان کمتر است که میتواند منجر به درگیر کردن میزان بیشتری از سرمایه فرد در کسب و کار شود. باید توجه داشت که هر کار و هر مسیری نیاز به طی یک زمان مشخص دارد و عجله در هیچ کاری نتیجهبخش نخواهد بود. البته این را هم در نظر داشته باشیم که برای هر کاری میتوان یک مسیر سریعتر یافت یا ایجاد کرد، اگر و تنها اگر تخصص و تسلط کافی به آن کار را داشته باشیم.
جان مورفی و ریسک حساب شده
در کتاب جان مورفی، مبحث ریسک حسابشده تحت عنوان نسبت جذابیت معامله (Risk to Reward Ratio) مطرح میشود که با شناسائی نقاط حد سود و حد ضرر بدست میآید و همچنین عنوان میکند که بهتر است این نسبت حداقل ۱ به ۳ باشد تا در برابر قبول یک واحد ریسک، ۳ برابر واحد سود در انتظار فرد باشد.
همچنین رابرت کیوساکی در کتاب چهارربع نقدینگی، عنوان میکند که به هیچ عنوان منطقی نیست که بدون توجه به بهره، ریسک انجام کاری قبول شود. به زبان دیگر، فرد تنها زمانی باید ریسک یک کار را قبول کند که در ازای آن سود قابل قبولی دریافت کند.
پس میتوانیم با بررسی این صحبتها و تعریفهای انجامشده به این درک برسیم که انجام هر کاری ریسک دارد، چه شما آن را ببینید و چه آن را نبینید. ولی در صورتی که بتوانید ریسک هر کار را به درستی شناسایی کنید و براساس آن میزان سرمایه خود را تنظیم کنید، هیچ ریسکی به شما آسیب کمرشکن نخواهد زد. دوست دارم این بحث را با یک مثال برای شما تا جای ممکن بیشتر باز کنم.
مثالی از ریسک حساب شده
با توجه به اینکه در مدرسه تحلیل کار ما معامله داراییهایی مثل سهام و ارز دیجیتال است، این مثال را براین اساس تنظیم میکنیم. ولی این مورد را در نظر داشته باشید که این حساب کتابی که در ادامه با هم انجام میدهیم، در زمان بررسی یک کسب و کار هم قابل استفاده است.
هدف ما خرید سهامی است که سیگنال آن را در قیمت ۱۰۰۰ ریال دریافت کردهایم. برای این مقاله و این مثال کاری به نحوه سیگنالگیری نداریم. فقط به قیمتها توجه کنید. براساس تحلیل، برای ما مشخص است که حد ضرر سناریو در ۸۰۰ ریال فعال میشود. ولی در صورتی که تحلیل نقض نشود و قیمت براساس سناریو رشد کند، میتوانیم در حد سود با قیمت ۲۰۰۰ ریال با سود از معامله خارج شویم. نظر شما چیست؟ بخریم یا ریسک زیادی دارد؟ با هم حساب کتاب میکنیم:
محاسبات ریسک و ریوارد
اگر وارد این معامله بشویم، در صورت ضرردهی در هر واحد سهم ضرر ما برابر است با:
1000 – 800 = 200
این ۲۰۰ ریال نسبت به ۱۰۰۰ ریال به صورت درصدی میشود ۲۰٪.
از طرف دیگر در صورتی که معامله ما سودده باشد برای هر یک واحد سهم، سود ما میشود:
2000 – 1000 = 1000
این ۱۰۰۰ ریال نسبت به ۱۰۰۰ ریال نقطه ورود ما به صورت درصدی برابر با ۱۰۰٪ است.
چه به صورت عددی، چه به صورت درصدی، اگر نسبت ریسک به ریوارد را با هم بسنجیم، میشود:
200/1000 = 20/100 = 1/5
در مبحث مدیریت ریسک و سرمایه، این نسبت را به شکل ۱:۵ نشان میدهیم که به این معنی است که سود معامله ما ۵ برابر ضرر ماست.
حالا فرض کنیم که سرمایه ما ۱۰۰ میلیون تومان است. آیا کل این سرمایه را وارد این معامله کنیم؟ اگر نه، چه میزان سرمایه باید وارد کنیم؟ اصول محاسبه آن به چه شکل است؟
اگر ما کل سرمایه را وارد این معامله کنیم، در صورت ضرردهی ۲۰ درصد ضرر به کل سرمایه وارد میشود که میشود ۲۰ میلیون تومان و اگر سود کنیم، ۱۰۰ درصد سود برای کل سرمایه ثبت میشود که میشود ۱۰۰ میلیون تومان سود. ۱۰۰ میلیون تومان سود خیلی جذاب است ولی طمع خود را کنترل کنید. ۲۰ میلیون ضرر برای ۱۰۰ میلیون سرمایه به هیچ وجه اصولی نیست.
سرمایه مناسب هر معامله را چگونه حساب کنیم؟
چه میزان سرمایه باید وارد کرد؟ جواب این سوال بسته به جواب یک سوال دیگر دارد: چه درصدی از سرمایه خود را حاضرید برای هر معامله ریسک کنید؟ اگر کل سرمایه وارد معامله مثال ما شود، یعنی شما تا ۲۰ درصد از کل سرمایه خود را حاضرید برای هر معامله ریسک کنید که بسیار فراتر از میزان اصولی آن است. برای آن دسته از دوستانی که به تازگی شروع به معامله کردهاند، یک قانون در مدیریت ریسک و سرمایه به “قانون یک درصد” معروف است. این قانون عنوان میکند که شما در هیچ معاملهای برای چیدن سبد معاملاتی خودتان اجازه ندارید بیشتر از یک درصد از کل سرمایه خود را ریسک کنید. در ریسکپذیرترین حالت، این میزان دو درصد از کل سرمایه میشود.
برای درک بهتر بیایید قانون یک درصد را برای مثالمان اجرا کنیم. یک درصد از ۱۰۰ میلیون تومان برابر است با ۱ میلیون تومان یا ۱۰ میلیون ریال. از طرفی، در صورت فعالشدن حد ضرر در این معامله در قیمت ۸۰۰ ریال، ما به ازای هر واحد سهم ۲۰۰ ریال ضرر میکنیم. با تقسیم کردن ۱۰ میلیون ریال به ۲۰۰ ریال، میتوانیم تعداد سهامی که باید خریداری کنیم را حساب کنیم. داریم:
10,000,000 ÷ 200 = 50,000
براین اساس، حجم معامله ما مشخص میشود. برای اینکه بفهمیم چه میزان سرمایه برای این معامله استفاده میشود، کافیست حجم را در قیمت خرید ۱۰۰۰ ریال ضرب کنیم:
50,000 × 1000 = 50,000,000
۵۰ میلیون ریال یا ۵ میلیون تومان میزان سرمایهایست که بر این اساس میتوانید وارد معامله مثالمان کنید. حالا میتوانید تفاوت را در نحوه ورود به معامله احساس کنید. در صورتی که این معامله به حد سود خود برسد، سود شما ۵ میلیون تومان خواهد بود. نسبت به ۱۰۰ میلیون تومان سود، جذابیت چندانی ندارد ولی هدف اصلی ما کنترل ضرر است، نه بیشترین میزان سود.
تکنیکهای مدیریت ریسک و سرمایه
همانطور که قول دادیم، در آخرین بخش از این مقاله به بررسی تکنیکهای اصلی برای مدیریت ریسک و سرمایه میپردازیم. تکنیکهایی که در ادامه میبینید در وبسایت Investopedia ارایه شد. بدون مقدمهچینی بیشتر به سراغ این تکنیکها میرویم.
۱ – برنامهریزی معاملاتی
یک ضربالمثل چینی از ژنرال نظامی سون زو (Sun Tzu) وجود دارد که میگوید: “هر نبرد قبل از شروع آن به پیروزی میرسد.” منظور این جمله این است که برنامهریزی و استراتژی باعث پیروزی در جنگ میشود، نه خود جنگ. پیروزی فقط برای جنگ و کشت و کشتار تعریف نمیشود. این پیروزی میتواند در بازارهای مالی باشد. معاملهگران موفق هم ضربالمثلی مشابه برای فعالیت خود استفاده میکنند که میگوید: “معامله خود را برنامهریزی کن و برنامهریزی خود را معامله کن. (Plan your trade & trade your plan.)” در بازارهای مالی، نبود برنامهریزی میتواند تفاوت بین برد و باخت شما باشد. برد دوست دارید یا باخت؟
اصلیترین برنامه معاملهگران موفق، نقاط ورود و خروج از معامله است که به عنوان حد سود و حد ضرر میشناسیم. برعکس آن، اکثر معاملهگران ناموفق به طور معمول هیچ ایدهای در رابطه با نقاط ورود و خروج خود ندارند. این افراد رفتارهای مشابه با قماربازان را از خود نشان میدهند. به همین دلیل، هنگامی که در بازار در حال معامله هستند، در اکثر موارد احساساتشان گریبانگیرشان شده است. در زمان ضرر، با امید برگشت بازار خود را در ضرر غرق میکنند. در زمان سوددهی هم با طمع سود بیشتر، همان یک ذره سود را هم از دست میدهند.
پس حتما قبل از ورود به بازارهای مالی استراتژی تحلیلی-معاملاتی خود را مشخص کنید و براساس قواعد و اصول این استراتژی به بازار ورود کنید.
۲ – قانون یک درصد در ریسک حساب شده
همانطور که قبلتر در مثال بررسی کردیم، قانون یک درصد میتواند ضامن بقای شما در بازارهای مالی باشد. حد ضرر نقطهای که سناریوی معاملاتی شما نقض شده است. چه تحلیل شما درست باشد و چه غلط با فعال شدن حد ضرر موظفید از معامله خارج شوید. اگر به حد ضرر اعتقاد ندارید، لطفا به طور کلی وارد بازار نشوید.
وجود حد ضرر طرز فکر امیدواری به برگشت بازار را از بین میبرد و بهترین مزیت آن روشن بودن تکلیف شما در زمان معامله است. یکی از دلایل وجود طرز فکر امید به برگشت بازار این است که شما با میزان ریسکی که در زمان فعالشدن حد ضرر کردهاید راحت نیستید و ضرری که برایتان ایجاد شده قابل هضم نیست. اینجاست که قانون یک درصد مثل سوپرمن شما را از چنگال ضرر بد بازار نجات میدهد. از طرفی، اگر تعداد زیادی از معاملات شما ضررده شده است شاید لازم باشد وین ریت استراتژی معاملاتی خود را بررسی کنید.
۳ – تعیین نقاط حد سود و حد ضرر قبل از ورود به معامله
ترس، طمع و امیدواهی که در بازارهای بینالمللی به عناوینی مثل FOMO و FUD شناخته میشوند، بزرگترین عامل اشتباهات معاملهگری هستند. FOMO مخفف عبارت Fear Of Missing Out یا ترس از جاماندن از بازار است و FUD مخفف Fear, Uncertainty & Doubt یا ترس، عدم قطعیت و شک است. این احساسات زمانی در معاملهگر ایجاد میشود که در حال انجام معامله باشد و یا معامله باز داشته باشد. بیایید صورت مسئله را پاک کنیم.
برای ورود به معامله دستور شرطی بزارید که برای آشنایی با آن حتما به مقالههای انواع سفارش در بازار ارز دیجیتال و انواع سفارش در بازار فارکس مدرسه تحلیل نیم نگاهی داشته باشید. بلافاصله پس از تکمیل سفارش شرطی، برای معامله حد سود و حد ضرر تعیین کنید و هرچه سریعتر از پلتفرم معاملاتی خود خارج شوید. تا زمانی که برای شما پیامی برای فعالشدن حد سود و حد ضرر معامله نیامده، اجازه ورود به پلتفرم را به خود ندهید. به همین سادگی همه احساسات در زمان معامله حذف میشوند. اگر فعال شدن حد ضرر برای شما تولید احساس میکند، یعنی ریسک هر معامله برای هضم شما زیاد است. پس میزان ریسکتان را کمتر کنید.
۴ – مشخص کردن نقطه حد ضرر به طور موثر
فعال شدن حد ضرر باید نشانه تغییر سناریوی بازار باشد. به همین منظور، تعیین درست نقطه حد ضرر اهمیت بسیار زیادی دارد. در صورتی که با نحوه تعیین حد ضرر آشنایی ندارید، دانش تحلیلی شما ناقص است. توصیه میکنم حتما این دانش را تکمیل کنید. بزرگترین سرمایهگذاری شما این کار است. کتابها و دورههای آموزشی بسیار زیادی وجود دارد که به شما در این رابطه کمک میکند. یکی از این دورهها، دوره هتریک بازارهای مالی مدرسه تحلیل است.
همه اعضای هیئت علمی مدرسه تحلیل، با استفاده از مبانی گفتهشده در این دوره در حال فعالیت در بازار هستیم و موفقیت ما در بازار باعث رسیدن ما به این نقطه با عنوان هیئت علمی شده است. شاید عضو بعدی شما باشید. در صورتی که برای خرید این دوره شک دارید، ما به صورت دورهای همایشهای رایگانی برگذار میکنیم که تا حدودی میتواند به شما در تصمیمگیری کمک کند. اگر تمایل به شرکت دارید، کافیست روی لینک زیر کلیک کنید.
ثبت نام همایش رایگان ارز دیجیتال
۵ – محاسبه بازدهی مورد انتظار
یکی از پارامترهایی که به شما برای تصمیمگیری در ورود به یک معامله کمک میکند، محاسبه بازدهی مورد انتظار (Expected Return) است. این فرمول، به معاملهگر نشان میدهد که تا چه حد معامله مدنظرش منطقی است و همچنین در صورت داشتن چند سیگنال ورود و سرمایه محدود، به معاملهگر در انتخاب سیگنال کمک میکند. فرمول محاسبه بازدهی مورد انتظار به شکل زیر است:
[(احتمال سود) × (درصد سوددهی در نقطه حد سود)] + [(احتمال ضرر) × (درصد ضرر در نقطه حد ضرر(منفی))]
جواب این فرمول بازدهی مورد انتظار از معامله را میدهد. دو مورد در این فرمول هست که برای شما سوال ایجاد میکند. احتمال سود و احتمال ضرر را از کجا حساب کنم؟ این دو احتمال، با بررسی پیشینه سیگنالها در هر استراتژی توسط افرادی مثل توماس بولکوسکی انجام میشود و میتوانید با مراجعه به وبسایت این فرد از این اطلاعات استفاده کنید. همینطور در صورتی که تجربه شما زیاد باشد، میتوانید براساس اطلاعات شخصی خودتان نیز این احتمالات را در نظر بگیرید. بازدهی مورد انتظار مثبت، معاملات خوب و بازدهی مورد انتظار منفی، معاملات بد را نشان میدهد که به طور کل نباید سراغشان برویم. در بین معاملات خوب، وارد معاملاتی میشویم که بازدهی مورد انتظار بیشتری داشته باشند.
۶ – سبدچینی و هج کردن
همه ما این ضربالمثل را شنیدهایم که هیچ وقت تخممرغهایت را در یک سبد نچین. این ضربالمثل در بازارهای مالی هم کاربرد دارد. معاملهگرانی که به قصد بلندمدت در بازار فعالیت میکنند، این موضوع را بیشتر از سایر افراد باید درنظر بگیرند. هنگام ورود به بازار، سرمایه خود را نه فقط بین داراییهای مختلف، بلکه بین گروههای صنعتی و بازارهای مالی مختلف هم تقسیم کنید. اینطوری حتی اگر یک شرکت، یک صنعت یا یک بازار در ریزش باشد، میتوانید از بازدهی سایر بخشها لذت ببرید. یک قانون کلی در این رابطه در کتاب جان مورفی مطرح شد که در هیچ معاملهای بیشتر از ۲۵ تا ۳۰ درصد از کل سرمایه خود را وارد نکنید.
همچنین اگر با نحوه کار با اوراق اختیار خرید و فروش آشنایی دارید، میتوانید از تکنیکهای مدیریت معامله مثل هج کردن (Hedging) هم استفاده کنید. اگر با سیستم این اوراق آشنایی ندارید، یک مورد از آنها را در مقاله اوراق اختیار وانیل صرافی بایننس بررسی کردهام که بعد از مطالعه آن مقاله با این موضوع به طور کامل آشنا میشوید.
حرف آخر
مطمئنم تا حالا این جمله را در شبکههای اجتماعی شنیدهاید که ”اگر فقیر به دنیا آمدی تقصیر تو نیست، ولی اگر فقیر از دنیا رفتی تقصیر توست.” صادقانه بگویم جملهای به این اندازه مسخره وجود ندارد. از پایه اشتباه است. بگذارید این جمله را با توجه به این مقاله و با پایه درست تغییر بدهیم:
“اگر بدون دانش تحلیلی-معاملاتی به دنیا آمدی کاملا طبیعی است و تقصیر تو نیست، ولی اگر بدون دانش تحلیلی-معاملاتی وارد بازارهای مالی شدی و ضرر کردی تقصیر توست.”
فعالیت در بازارهای مالی میتواند بسیار ساده باشد، ولی یک سری اطلاعات پایه نیاز دارد که بدون دانستن آنها، ورود به بازار را به هیچ یک از شما دوستان و همراهان عزیز مدرسه تحلیل توصیه نمیکنم. برای آن دسته از دوستان که استراتژی تحلیلی-معاملاتی مشخص دارند، این مقاله و مقاله وین ریت دو پارامتر اصلی ریسک به ریوارد و وین ریت استراتژی معاملاتی را بررسی میکند. اگر این دو پارامتر با حداقل مقادیر ۱:۳ برای ریسک به ریوارد متوسط معاملات و ۴۰ درصد برای وین ریت معاملات همراه نبود، مطالعه مقاله وین ریت مهمتر است یا ریسک به ریوارد؟ را به شما توصیه میکنم.
سوالات متداول
ریسک حسابشده تصمیمی است که با احتیاط بسیار زیاد میگیرید و شما را در برابر میزان مشخصی از ریسک شخصی و مالی قرار میدهد؛ ولی در ازای آن احتمال کسب سود قابل قبولی را برای شما ایجاد میکند. بررسی ارزش یک ریسک را میتوانیم به تحلیل دقیق مدیریت ریسک و سرمایه وابسته بدانیم. در بیشتر موارد، ریسک حسابشده در مباحث مدیریت مالی و کسب و کار استفاده میشود. ولی افراد میتوانند در زندگی شخصی خود نیز از این موضوع استفاده کنند. زیرا در هر لحظه، در عمل، فرد در حال قبول یک ریسک ذاتی به ازای انجام هر کار در آن لحظه است. این جمله کمی پیچیده است پس توضیح بیشتری میدهیم.
چه میزان سرمایه باید وارد کرد؟ جواب این سوال بسته به جواب یک سوال دیگر دارد: چه درصدی از سرمایه خود را حاضرید برای هر معامله ریسک کنید؟ اگر کل سرمایه وارد معامله مثال ما شود، یعنی شما تا ۲۰ درصد از کل سرمایه خود را حاضرید برای هر معامله ریسک کنید که بسیار فراتر از میزان اصولی آن است. برای آن دسته از دوستانی که به تازگی شروع به معامله کردهاند، یک قانون در مدیریت ریسک و سرمایه به “قانون یک درصد” معروف است. این قانون عنوان میکند که شما در هیچ معاملهای برای چیدن سبد معاملاتی خودتان اجازه ندارید بیشتر از یک درصد از کل سرمایه خود را ریسک کنید. در ریسکپذیرترین حالت، این میزان دو درصد از کل سرمایه میشود.
منابع
“How to Take Calculated Risks in Business: Tips for Entrepreneurs”, MasterClass, 2021.
R. Kiyosaki, Cashflow quadrant. Scottsdale, AZ: Plata Publishing, 2011.
Murphy, John J.. Technical Analysis of the Financial Markets: A Comprehensive Guide to Trading Methods and Applications. United Kingdom: New York Institute of Finance, 1999.
“Risk Management Techniques for Active Traders”, Investopedia, 2022.
به این مقاله چه امتیازی می دهید؟
برای امتیاز دادن روی یک ستاره کلیک کنید
میانگین امتیازات 3.8 / 5. تعداد امتیازات: 10
اولین نفری باشید که امتیاز می دهد
بدون دیدگاه